ذخیره، یدک، عوضی، لاغر، نازک، یدکی، نحیف، کم حرف، بخشیدن، چشم پوشیدن از، دریغ داشتن، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن سایر معانی: فرو گذار کردن، فروگذاشتن، قصور کردن، کوتاهی کردن، غ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخصص، ویژه گری، اختصاص، داروی ویژه یا اختصاصی، کیفیت ویژه، رشته اختصاصی، کالای ویژه، اسپسیالیته سایر معانی: ویژگی، خاصیت یا صفت منحصر بفرد، ویژه کاری، رشته ی تخصصی، رشته ی ویژه، کار ویژه، کا ...
شام خوردن، شام دادن سایر معانی: مخفف:، رجوع شود به: sub- (پیش از p می آید)، (محلی) رجوع شود به: sip، (مخفف لاتین: supra) بالا، برفراز، روی، ابر، مشروب، مقدار
کار، تمرین، وظیفه، تکلیف، امر مهم، زیاد خسته کردن، بکاری گماشتن، تحمیل کردن، تهمت زدن سایر معانی: کار (که به عهده ی کسی محول شده است)، گمارش، مشکل، کار مشکل، کار سخت، (با تحمیل کار زیاد) تحت ...
سرویس چای خوری سایر معانی: set tea سرویس چای خوری
جایزه، غنیمت، یادگاری پیروزی، نشان ظفر سایر معانی: جایزه (مثلا گلدان نقره که به برنده ی مسابقه می دهند)، نشان پیروزی، نشان افتخار، (در اصل) بنای یادبود پیروزی، منار پیروزی (که در میدان نبرد ...
تغار، ابشخور، سنگاب سایر معانی: (تشت - چوبی یا سنگی که در آن برای نوشیدن دام آب می ریزند) آبشخور، آبخورند، آخور (بیشتر می گویند: manger)، (رختشویی و غیره) تشت، لاوک، تاپو، ناودان، آب رو، راه ...
بی مصرف، بی کار، بکار بیفتاده سایر معانی: عاطل
اتاق اشغالی که خدمات خانهداری آن انجام شده است |||متـ . پُرِ مرتب [گردشگری و جهانگردی]
واژههای مصوب فرهنگستان
یکی از مؤلفههای آماری در مدیریت هتلداری که نشاندهنده میزان اشغال اتاق در مهمانخانه در یک دوره زمانی مشخص، حداقل یک شب است، فارغ از اینکه چند نفر در اتاقها اقامت ...
اوربیتالی در یک مولکول که بالاترین تراز انرژی در صفر مطلق است|||متـ . باما HUMO [شیمی]
نام رسمی جام قهرمانان اروپا که میان تیمهایی برگزار میشود که در تیمگانهای ملی خود حائز بالاترین رتبهها شدهاند [ورزش]