خاتمه دادن، بپایان رساندن، منعقد کردن، نتیجه گرفتن، استنتاج کردن، ختم کردن سایر معانی: پایان دادن، پایان یافتن، تمام کردن یا شدن، خاتمه یافتن، فرجامیدن، نتیجه گیری کردن، (امریکا) تصمیم گرفتن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر، هاله، تاج، اکلیل، حلقه نور دور خورشید سایر معانی: (برق) کورونا (نوری که پیش از جرقه بین دو قوس الکتریکی تولید می شود)، خرمن، دیهیم، افسر، (هر چیز شبیه تاج) تاج سان، سیگار برگ (که بلند و ...
جمجمه، کاسه سر سایر معانی: (کالبدشناسی) جمجمه، آهیانه، مخدان (brainpan هم می گویند) [بهداشت] کاسه سر
به اوج رسیدن، بحد اکثر ارتفاع رسیدن، بحد اعلی رسیدن سایر معانی: به اوج (اوگ) رسیدن یا رساندن، به کمال رسیدن یا رساندن، به فرازینگاه رسیدن، انجامیدن، منجر شدن به [زمین شناسی] بهاوج رسیدن، بحد ...
خلع کردن، عزل کردن سایر معانی: (از سلطنت) خلع کردن، بی تخت و تاج کردن، از پادشاهی برداشتن، (از شغل یا مقام رفیع) برکنار کردن
کنترل کردن، حکومت کردن، حکمرانی کردن، تابع خود کردن، حاکم بودن، فرمانداری کردن سایر معانی: فرمانروایی کردن، تحت تاثیر قرار دادن، نفوذ کردن در، مهار کردن، تعیین کردن، اداره کردن، معیف کردن، م ...
حلقه، گردش دایره، چرخ زدن سایر معانی: (شاعرانه - قدیمی) چرخش، حرکت مار پیچ، دور گردی، دایره، گردی، گرداب، چر زدن [زمین شناسی] چرخاب [ریاضیات] دوران، گردش دایره ای
برتر، بزرگتر، برترین، حاکم عالیمقام سایر معانی: ارشد، سرآمد، ارجمند (ترین)، والاترین، سرکرده، سر -، فرازین، مهمترین، مهندین، فائق [نساجی] لیف مصنوعی پارامونت ( ویسکوز شفاف ) [ریاضیات] برتر، ...
قله، نوک، راس، منتها درجه، ستیغ، حد اکثر، کاکل، کلاه نوک تیز، به قله رسیدن، تیز شدن، بصورت نوک تیز درامدن، به نقطه اوج رسیدن، نحیف شدن، دزدیدن سایر معانی: بیمار گونه شدن، رنجور شدن، پژمردن، ...
پادشاه، سلطان، فرمانروای مقتدر، شخص توانا سایر معانی: فرمانروای نیرومند، قدرقدرت، قادر مطلق، زعیم
طاق، پوشش، سقف، بام خانه، بام، مسکن، منزل دادن، طاق زدن، سقف دار کردن سایر معانی: پشت بام، تاق، والاد (به سقف بیشتر می گویند: ceiling)، (مجازی) خانه، منزل، ماوا، کام، سقف (بیشتر می گویند: pa ...
گرد کردن، گرد کردن برشی سایر معانی: گرد کردن، گرد کردن برشی [حسابداری] سرراست کردن [کامپیوتر] گرد کردن [برق و الکترونیک] گرد کردن، روند کردن - گرد گردان تغییر دادن کمیتی با دقت بیشتر به کمیت ...