رجوع شود به: dura matter، سطح داخلی جمجمعه و سخت شامه مغز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مغز، کله، قسمت خارجی جمجمه، سمحاق سایر معانی: (کالبد شناسی) ضریع خارجی جمجمه، پیرا جمجمه، بشوخی کله، فکر
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.