culminate
معنی
به اوج رسیدن، بحد اکثر ارتفاع رسیدن، بحد اعلی رسیدن
سایر معانی: به اوج (اوگ) رسیدن یا رساندن، به کمال رسیدن یا رساندن، به فرازینگاه رسیدن، انجامیدن، منجر شدن به
[زمین شناسی] بهاوج رسیدن، بحد اکثر ارتفاعرسیدن، بحد اعلیرسیدن
[ریاضیات] به اوج رسیدن
سایر معانی: به اوج (اوگ) رسیدن یا رساندن، به کمال رسیدن یا رساندن، به فرازینگاه رسیدن، انجامیدن، منجر شدن به
[زمین شناسی] بهاوج رسیدن، بحد اکثر ارتفاعرسیدن، بحد اعلیرسیدن
[ریاضیات] به اوج رسیدن
دیکشنری
بهم زدن
فعل
culminateبه اوج رسیدن
culminateبحد اکثر ارتفاع رسیدن
culminateبحد اعلی رسیدن
ترجمه آنلاین
به اوج می رسد
مترادف
cap ، climax ، close ، come to a head ، conclude ، crown ، end ، end up ، finish ، go over the mountain ، go the route ، rise to crescendo ، round off ، shoot one's wad ، terminate ، top off ، wind up