paramount
/ˈperəˌmɑːwnt/

معنی

برتر، بزرگتر، برترین، حاکم عالیمقام
سایر معانی: ارشد، سرآمد، ارجمند (ترین)، والاترین، سرکرده، سر -، فرازین، مهمترین، مهندین، فائق
[نساجی] لیف مصنوعی پارامونت ( ویسکوز شفاف )
[ریاضیات] برتر، بزرگ تر

دیکشنری

مهمترین
صفت
paramountبرترین
superior, better, premier, preferable, higher, paramountبرتر
elder, major, senior, paramount, headبزرگتر
paramountحاکم عالیمقام

ترجمه آنلاین

برترین

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.