معنی

طاق، پوشش، سقف، بام خانه، بام، مسکن، منزل دادن، طاق زدن، سقف دار کردن
سایر معانی: پشت بام، تاق، والاد (به سقف بیشتر می گویند: ceiling)، (مجازی) خانه، منزل، ماوا، کام، سقف (بیشتر می گویند: palate)، تاق زدن، بام دار کردن، بخش فوقانی، سر، آسمانه، بلندی، بلندگاه، بام م، خانه
[عمران و معماری] بام - سقف - سقف زدن
[زمین شناسی] پوشش، سقف، طاق، بام، آسمانه - لایه سنگ یا مواد دیگر بالای یک رگه زغال ؛ سطح فوقانی محل برداشت زغال
[معدن] سقف (معادن زیرزمینی)
[کوه نوردی] طاق، سقف

دیکشنری

سقف
اسم
ceiling, roof, loft, soffit, cover, covertureسقف
roofing, roofبام
vault, arch, roof, cupola, dome, odd numberطاق
cover, coverage, envelopment, coating, covering, roofپوشش
roof, housetopبام خانه
housing, dwelling, house, habitation, lodging, roofمسکن
فعل
accommodate, house, home, lodge, roof, shelterمنزل دادن
roofطاق زدن
roofسقف دار کردن

ترجمه آنلاین

سقف

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.