ناقصافزار [رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی نرمافزار مشروط که نسخهای رایگان از یک برنامۀ رایانهای است و قابلیت برنامۀ اصلی را ندارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پست کردن، خوار کردن، عیب دار کردن سایر معانی: خفیف کردن، کم ارج کردن، دون کردن، فرومایه کردن، مقام کسی را پایین بردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عیب دار کردن، از شکل انداختن، بد شکل کردن، کج و معوج کردن، زشت کردن، دشدیسه کردن سایر معانی: از ریخت انداختن، نادیس شدن یا کردن، دگر ریخت کردن یا شدن، معیوب کردن، بدریخت کردن یا شدن، بدشکل ک ...
چاشنی (بمب و مین و غیره را) کشیدن، فیوز بمب را برداشتن، ماسوره کشیدن (از بمب و غیره)، بی خطر کردن، بی آزار کردن، خنثی کردن -3(با سیاست و کیاست و غیره) از وخامت (وضع) کاستن، تشنج زدایی کردن، ...
خسته سایر معانی: بکلی خسته، وامانده، تمام شده، مصرف شده، تهی شده، خالی شده [ریاضیات] فرسوده
عقبی، پسین، واقع در عقب، مانع شدن، منع کردن، بتاخیر انداختن، پاگیرشدن، بازمانده کردن سایر معانی: بازداری کردن، جلوگیری کردن، سد راه شدن، باز ایستاندن، به تاخیر انداختن، دیراندن، پرویشیدن، اش ...
اسیب زدن، ازار رساندن سایر معانی: (صدمه ی جسمی وارد آوردن) گزند رساندن، صدمه زدن، آسیب رساندن، مصدوم کردن، زخمی کردن، (احساسات یا غرور و غیره) جریحه دار کردن، آزردن، لطمه زدن، خسارت وارد آور ...
بد شکل کردن، تغییر شکل دادن سایر معانی: از شکل انداختن، بدقواره کردن، ناقص کردن
کاملا خسته کردن، فرسودن