[عمران و معماری] تردی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حیات، زندگانی سایر معانی: (ایتالیایی) زنده دلی، سرزندگی، اشتیاق، جوش و خروش، روح
دیوان سالاری، تاسیسات اداری، حکومت اداری، کاغذ پرانی، مجموع گماشتگان دولتی، مقرراتی واهل کاغذ بازی، رعایت تشریفات اداری بحد افراط سایر معانی: (تداعی منفی) دیوان سالاری، کاغذبازی، مقررات خشک ...
توانایی، قابلیت، لیاقت، صلاحیت، سامان، استعداد پیشرفت سایر معانی: (امریکا - خودمانی) بیش یا بهتر از حد انتظار انجام دادن، از خوب هم بهتر عرضه کردن، شاهکار کردن، قدرت، گنجایی، ظرفیت، گنجایش، ...
نفس اماره، شهوت، شهوانیت سایر معانی: شهوت، شهوانیت
سازش، تبانی، ساخت وپاخت، هم نیرنگ، بست و بند سایر معانی: (در امور غیر قانونی) همدستی، توطئه [حسابداری] تبانی
رفت و آمد کننده ی مکرر (از فواصل نسبتا دور مثلا از کرج به تهران)
شایستگی، لیاقت، صلاحیت، سررشته، کفایت، خبرگی سایر معانی: کارایی، مهارت، تبحر، کاردانی، (حقوق) اهلیت قانونی [صنعت] شایستگی،صلاحیت،کفایت [حقوق] اختیار دادگاه در تعیین صلاحیت خود [خاک شناسی] رس ...
اتصال، پیوستگی، وابستگی، نسبت، بستگی، رابطه، رشته، ارتباط، مخابره، ربط، پیوند، مناسبت، خویش، مقارنت سایر معانی: همبندی، جفت شدگی، همبندش، (وسیله ی ارتباط یا اتصال) بند، رابطه ی منطقی (یا طبی ...
باوجدانی ,پیروی وجدان
توافق، استحکام، ثبات، درجه غلظت، پیگیری سایر معانی: (استدلال و غیره) انسجام، رابطه ی منطقی، توافق و تناسب (اجزا با یکدیگر)، هندام، همخوانی، هماهنگی، سازگاری، همسازی، ثبات رای، انطباق، همجوری ...
وفاداری، استواری، ثبات، متانت، پایداری سایر معانی: پابرجایی، بلاتغییر بودن، تداوم، ثبات قدم، اراده، وفا، پایمردی [نساجی] ثبات - پایداری [ریاضیات] پیوسته، دائما، ثبات، ثابت بودن ...