collusion
معنی
سازش، تبانی، ساخت وپاخت، هم نیرنگ، بست و بند
سایر معانی: (در امور غیر قانونی) همدستی، توطئه
[حسابداری] تبانی
سایر معانی: (در امور غیر قانونی) همدستی، توطئه
[حسابداری] تبانی
دیکشنری
تبانی
اسم
collusion, cahootتبانی
compromise, peace, agreement, collusion, accord, accordanceسازش
collusionساخت وپاخت
collusionهم نیرنگ
collusionبست و بند