capability
/ˌkepəˈbɪləti/

معنی

توانایی، قابلیت، لیاقت، صلاحیت، سامان، استعداد پیشرفت
سایر معانی: (امریکا - خودمانی) بیش یا بهتر از حد انتظار انجام دادن، از خوب هم بهتر عرضه کردن، شاهکار کردن، قدرت، گنجایی، ظرفیت، گنجایش، جربزه، استعداد، عرضه
[برق و الکترونیک] قابلیت، توانایی
[صنعت] قابلیت، صلاحیت، توانایی
[ریاضیات] قابلیت، توانایی، کفایت
[آمار] قابلیت

دیکشنری

توانایی
اسم
capability, ability, susceptibility, sufficiencyقابلیت
ability, capability, strength, might, potency, energyتوانایی
competence, competency, qualification, capacity, ability, capabilityصلاحیت
merit, competence, competency, capability, ability, aptitudeلیاقت
capabilityاستعداد پیشرفت
order, country, region, knowledge, border, capabilityسامان

ترجمه آنلاین

قابلیت

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.