جست، جست بزن، جست زدن، از قلم اندازی، رقص کنان حرکت کردن، سفید گذاردن قسمتی از نقاشی، پریدن، جست و خیز کردن، ورجه ورجه کردن، پرش کردن، لی لی کردن، بالا و پایین رفتن، تپیدن سایر معانی: ورجه و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زور، شاهکار، شیرین کاری، از رشد بازماندن، کوتاه نگاه داشتن، شیرین کاری کردن، سو زاندن سایر معانی: جلو رشد (چیزی) را گرفتن، کوچک یا کوتوله نگهداشتن، از رشد بازداشتن، جلو پیشرفت (چیزی را) گرفت ...
تراوش کردن، فرانشت کردن سایر معانی: ترازهیدن، ترازهش کردن
[عمران و معماری] محدود نشده [زمین شناسی] محدود نشده
راه خروج سایر معانی: (امریکا-عامیانه) غیرعادی، ناروال، عجیب و غریب، استثنایی
وحشی، خود رو، سبع، طوفانی، غیر اهلی، رام نشده، جنگلی، شیفته و دیوانه سایر معانی: نارام، دد، توسن، ارامک، تولی، تور، نارام زی، ناپرورده، (سرزمین یا زمین و غیره) غیر کشاورزی، کشتکاری نشده، دست ...
لغز، حرف کنایه دار یا شوخی امیز، حرف کنایهدار زدن سایر معانی: تمسخر، جواب بی ادبانه، گستاخی(در کلام)، قلمبه گویی، حرف گوشه دار، کنایه، حاضر جوابی، پیش جوابی، متلک، شوخی کردن، لطیفه گویی کردن ...
پتو، پنهان سازی، بسته بندی کردن، لفاف کردن، لفافه دار کردن، پنهان کردن، پیچیدن، پوشانیدن، قنداق کردن سایر معانی: (دور چیزی) پیچیدن، حلقه کردن، فراگرفتن (دور چیزی را)، پیختن، لفاف کردن یا شدن ...
پژوهش دربارۀ تاریخ فرهنگی یک منطقه با استفاده از بقایای مادی سطحی، شرایط زیستمحیطی، بناهای پابرجا و آنچه از کاوش به دست میآید؛ در این پژوهش یک محوطۀ منفرد جزئی از ناحیهای ا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تغییر ماهیت منظر در گذر زمان [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
گوناگونی بومسازگانهای موجود در یک منظر [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
دریچۀ خروج معمولا کوچک برای فرار خدمۀ ناو از محوطههای بسته در هنگام انسداد مسیر اصلی رفتوآمد [حملونقل دریایی]