unconfined
معنی
[عمران و معماری] محدود نشده
[زمین شناسی] محدود نشده
[زمین شناسی] محدود نشده
دیکشنری
غیرقابل تعریف است
ترجمه آنلاین
نامحدود
مترادف
apart ، asunder ، at large ، at liberty ، baggy ، clear ، detached ، disconnected ، easy ، escaped ، flabby ، flaccid ، floating ، free ، free as a bird ، hanging ، insecure ، lax ، liberated ، limp ، loosened ، movable ، not fitting ، on the loose ، relaxed ، released ، separate ، slack ، slackened ، sloppy ، unattached ، unbolted ، unbound ، unbuttoned ، uncaged ، unclasped ، unconnected ، undone ، unfastened ، unfettered ، unhinged ، unhooked ، unlatched ، unlocked ، unpinned ، unrestrained ، unrestricted ، unsecured ، unshackled ، untied ، wobbly