[عمران و معماری] سد پشتبند دار - سد پایه دار - بند پایه ای [زمین شناسی] سد پشتبنددار، بند پایه ای، سد پایه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشتبنددار [مهندسی عمران] دارای پشتبند
واژههای مصوب فرهنگستان
(معماری) پشت بند شمشیری، پشت بند معلق، شمع سواره، پادیر، طاق مایلی که بدیوار ساختمانی تکیه کرده وانرا نگه میدار د
[عمران و معماری] درازای پشتبند
[زمین شناسی] سد پشت بنددار وزنی
[عمران و معماری] سد با پشتبند خرپایی [زمین شناسی] سد با پشت بند خرپایی
دو شاخه، چوب زیر بغل، عصای زیر بغل، چوب پا، محل انشعاب شاخه از بدنه درخت، دو قاچ جلو و عقب، دوشاخه زیر چیزی گذاشتن، با چوب زیر بغل راه رفتن سایر معانی: (برای پا شکسته ها و غیره) چوب زیر بغل، ...
دفاع، حمایت، مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات سایر معانی: پناه، مدافع، حامی، دفاع کردن [فوتبال] دفاع کردن
نقطه اتکاء، تکیهگاه اصلی، وابستگی عمده سایر معانی: نگه دار اصلی، حامی اصلی، پشتیبان عمده، تکیه گاه، پشت و پناه، (کشتی) نگاهدارنده ی دکل اصلی، شاه دکل بند، دریا نوردی مهار اصلی که از نوک شاه ...
لنگر گاه، موج شکن، پایه پل، پرت، ستون، اسکله، جرز سایر معانی: (معماری)، پایه ی پل، ستون پل (که در میان دو دهانه ی مجاور هم قرار دارد و وزن دو قوس روی آن است)، (جاده ی روی آب که بر پایه های م ...
سفت کردن، ضخیم کردن، کلفت کردن، غلیظ کردن، غلیظ شدن، کلفت تر شدن، ستبر کردن، پرپشت کردن سایر معانی: ضخیم کردن یا شدن، کلفت کردن یا شدن، ستبر کردن یا شدن، غلیظ کردن یا شدن، پر مایه کردن یا شد ...
تقویت کردن، حمایت کردن از، تایید کردن سایر معانی: بلند کردن، افراختن، نگهداشتن، نگهداری کردن، حمایت کردن، هواداری کردن، حفظ کردن، پاسداری کردن [حقوق] تأیید کردن، ابرام کردن، حمایت کردن ...