معنی

سفت کردن، ضخیم کردن، کلفت کردن، غلیظ کردن، غلیظ شدن، کلفت تر شدن، ستبر کردن، پرپشت کردن
سایر معانی: ضخیم کردن یا شدن، کلفت کردن یا شدن، ستبر کردن یا شدن، غلیظ کردن یا شدن، پر مایه کردن یا شدن، انبوه کردن یا شدن، پر پشت کردن یا شدن، (صدا) خشن کردن یا شدن، گرفته کردن یا شدن، غامض شدن، پیچیده تر شدن

دیکشنری

ضخیم شدن
فعل
thickenغلیظ شدن
thickenکلفت تر شدن
thicken, inspissateغلیظ کردن
thicken, firmضخیم کردن
tighten, solidify, stiffen, fasten, concrete, thickenسفت کردن
gross, inspissate, thickenکلفت کردن
thickenستبر کردن
thickenپرپشت کردن

ترجمه آنلاین

غلیظ کردن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.