سجده کردن، کرنش کردن، پیشانی بر زمین نهادن، (مجازی) زیاده خود را کوچک کردن، (سابقا در چین) زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن (به نشان احترام به سلاطین و بزرگان)، سجودچینی که عبارت است ا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(مردم باورهای ایرلند) لپرکان (جن کوچکی به شکل پیرمرد ریش دراز که جای طلای نهفته را به هرکسی که بتواند او را بگیرد نشان می دهد)، افسانه ایرلندی جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنج های نهفته ...
خاصگی، عزیز دردانه، شخص یا جانور سوگلی، نوکریا وابسته چاپلوس سایر معانی: (تحقیرآمیز) سوگلی (به ویژه اگر اهل چاپلوسی باشد)، از خواص، مقرب، محبوب، افسر جز، یاور، پایور، مامور دونپایه، (مهجور) ...
افیون، تریاک سایر معانی: (مجازی) هرچیز آرام بخش یا رخوت آور [شیمی] تریاک
قطع، سوراخ، راه خروج، مدت، قطع برق، زمان قطع برق سایر معانی: (برق) قطع، خاموشی، (کار و غیره) وقفه، تعطیل، سورا [برق و الکترونیک] قطع برق بروز اشکال در سیستم برق . از آنجا که قطع برق حتی برای ...
پری، ادم بازیگوش و خطرناک، پریزادی که در ماهتاب میرقصد سایر معانی: pixy پری، مج، بچه شیطان
صدای سوختن کباب روی آتش، صدای هیس کردن، جلزولز کردن سایر معانی: (مانند آهن گداخته که در آب فروکنند یا صدای سرخ کردن ماهی) جلزولز کردن، جزووز کردن، هیس کردن، جز کردن، تفسیدن، (بسیار) داغ بودن ...
تیره، سبزه، گندم گون، سبزه رو، اسمر، زرد مایل بقهوهای سایر معانی: (رنگ) زرد مایل به قهوه ای، برنزه
چرخ، با چرخ کوچک مخصوص غلتاندن، چاپلوسی کردن سایر معانی: (در اصل) چرخ کوچک یا بلبرینگ، چرخک، چرخه، (مخفف: truckle bed) تختخواب چرخدار، با چر کوچک مخصوص غلتاندن
آردی که حاوی بخش اعظم سبوس دانۀ کامل غلات است [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان