minion
معنی
خاصگی، عزیز دردانه، شخص یا جانور سوگلی، نوکریا وابسته چاپلوس
سایر معانی: (تحقیرآمیز) سوگلی (به ویژه اگر اهل چاپلوسی باشد)، از خواص، مقرب، محبوب، افسر جز، یاور، پایور، مامور دونپایه، (مهجور) معشوقه، رجوع شود به: minyan، معشوق
سایر معانی: (تحقیرآمیز) سوگلی (به ویژه اگر اهل چاپلوسی باشد)، از خواص، مقرب، محبوب، افسر جز، یاور، پایور، مامور دونپایه، (مهجور) معشوقه، رجوع شود به: minyan، معشوق
دیکشنری
مینیون
اسم
minionشخص یا جانور سوگلی
minion, favorite, favouriteعزیز دردانه
favorite, minion, confidant, repository, favouriteخاصگی
minionنوکریا وابسته چاپلوس
ترجمه آنلاین
مینیون
مترادف
backscratcher ، backslapper ، bootlicker ، brownnoser ، dependent ، doormat ، fan ، fawner ، flatterer ، flunky ، follower ، groupie ، hanger on ، lackey ، parasite ، puppet ، slave ، stooge ، subordinate ، toady ، yes man/woman ، yes person