truckle
معنی
چرخ، با چرخ کوچک مخصوص غلتاندن، چاپلوسی کردن
سایر معانی: (در اصل) چرخ کوچک یا بلبرینگ، چرخک، چرخه، (مخفف: truckle bed) تختخواب چرخدار، با چر کوچک مخصوص غلتاندن
سایر معانی: (در اصل) چرخ کوچک یا بلبرینگ، چرخک، چرخه، (مخفف: truckle bed) تختخواب چرخدار، با چر کوچک مخصوص غلتاندن
دیکشنری
کامیون
اسم
wheel, cart, cycle, axle, flywheel, truckleچرخ
فعل
adulate, flatter, blandish, butter, coax, truckleچاپلوسی کردن
truckleبا چرخ کوچک مخصوص غلتاندن
ترجمه آنلاین
کامیون
مترادف
apple polish ، be servile ، bootlick ، brownnose ، butter up ، cajole ، fall all over ، fall on one's knees ، flatter ، grovel ، honey up ، kiss one's feet ، kiss up ، kowtow ، lay it on ، lick boots ، massage ، oil ، pay court ، play up to ، scratch one's back ، stroke ، suck up to ، toady ، woo