غضب، طعمه، دانه، چینه، مایه تطمیع، دانهء دام، طعمه کردن، طعمهدادن، طعمهرابه قلاب ماهیگیری بستن، خوراک دادن سایر معانی: در معرض حمله ی سگ قرار دادن، کیش کردن سگ، مورد حمله ی مکرر و شدید قرار ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریک و درگیرسازی [علوم نظامی] راهبردی که در آن دولتهای رقیب، به تحریک یک دولت سوم، به داخل شدن در یک جنگ فرسایشی و طولانی علیه یکدیگر ترغیب میشوند و تا اضمحلال کامل توان یکدیگر ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaAl2(PO4)2(OH)2•(H2O)
طمعه ماهی گیری، که دریک جا روی نگاه دارند
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی:PbBi2Se2(Te,S)2
گول خوردن، باور کردن، ملعبه شدن
تطمیع، فریب، اغوا سایر معانی: تطمیع، اغوا، فریب
جذب، جاذبه، جلب، کشش، کشندگی سایر معانی: دلبری، دلربایی، دلکشی، گرایش، مجذوب سازی، جذابیت، گیرایی، چیز جالب، چیز دلربا یا گیرا، به خودکشی، ربایش، (فیزیک) جاذبه، همگرایش (در مقابل: دفع، وازنش ...
گورکن، دوره گرد، خرسک، دستفروش، خرده فروش، شغاره، ازار کردن، اذیت کردن سایر معانی: (ارتش - علامتی که حاکی از درجه یا رتبه است) مدال، نشان، درجه، هر علامت یا نشان مشخص کننده، سر به سر گذاشتن، ...
رشوه، پاره، بدکند، رشوه دادن، تطمیع کردن سایر معانی: رشوت، بلکفد، بلکفت، پاره دادن، بلکفد دادن، حق السکوت، هر چیزی که شخص را وادار به کاری خلاف قانون یا وجدان کند [حقوق] رشوه (دادن) ...
اذیت کردن، موسیر اسپانیا، اذیت کردن، تعقیب کردن سایر معانی: chive : تعقیب کردن
سازش، تبانی، ساخت وپاخت، هم نیرنگ، بست و بند سایر معانی: (در امور غیر قانونی) همدستی، توطئه [حسابداری] تبانی