attraction
/əˈtrækʃn̩/

معنی

جذب، جاذبه، جلب، کشش، کشندگی
سایر معانی: دلبری، دلربایی، دلکشی، گرایش، مجذوب سازی، جذابیت، گیرایی، چیز جالب، چیز دلربا یا گیرا، به خودکشی، ربایش، (فیزیک) جاذبه، همگرایش (در مقابل: دفع، وازنش repulsion)
[سینما] نمایش های شاد و سبک
[عمران و معماری] جاذبه - جذبه - جذب
[برق و الکترونیک] ربایش، نیروی کشش
[مهندسی گاز] جذبه، جذب، کشش
[زمین شناسی] کشش ،جذب ،جاذبه ،کشندگی
[نساجی] ساییدگی - سایش - جاذبه - ربایش
[ریاضیات] ربایش، جذب، جاذبه
[آمار] ربایش

دیکشنری

جاذبه
اسم
attraction, gravitationجاذبه
absorption, attraction, sorption, absorbency, suction, imbibitionجذب
attraction, invitationجلب
tension, traction, pull, draw, attraction, strainکشش
attractionکشندگی

ترجمه آنلاین

جاذبه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.