badger
معنی
گورکن، دوره گرد، خرسک، دستفروش، خرده فروش، شغاره، ازار کردن، اذیت کردن
سایر معانی: (ارتش - علامتی که حاکی از درجه یا رتبه است) مدال، نشان، درجه، هر علامت یا نشان مشخص کننده، سر به سر گذاشتن، آزار کردن، نق زدن، (جانورشناسی) گورکن، شغار (تیره ی mustelidae به ویژه جنس های taxidea و meles که پستاندارانی گوشتخوار و حفار بوده و پاهای کلفت و کوتاه و دست و پنجه های دراز و نیرومندی دارند)، خز این حیوان، (استرالیا) wombat و bandicoot، (حرف بزرگ - عامیانه) بومی یا ساکن ایالت ویسکانسین (در امریکا)، n : دستفروش، ش گورکن، شغاره mustelidae، vt : سربسر گذاشتن
سایر معانی: (ارتش - علامتی که حاکی از درجه یا رتبه است) مدال، نشان، درجه، هر علامت یا نشان مشخص کننده، سر به سر گذاشتن، آزار کردن، نق زدن، (جانورشناسی) گورکن، شغار (تیره ی mustelidae به ویژه جنس های taxidea و meles که پستاندارانی گوشتخوار و حفار بوده و پاهای کلفت و کوتاه و دست و پنجه های دراز و نیرومندی دارند)، خز این حیوان، (استرالیا) wombat و bandicoot، (حرف بزرگ - عامیانه) بومی یا ساکن ایالت ویسکانسین (در امریکا)، n : دستفروش، ش گورکن، شغاره mustelidae، vt : سربسر گذاشتن
دیکشنری
گرگ
اسم
badger, sexton, pitmanگورکن
badger, huckster, caird, costermonger, crier, peripateticدوره گرد
badgerخرسک
vendor, peddler, crier, vender, badger, dufferدستفروش
retailer, badgerخرده فروش
badger, brockشغاره
فعل
offend, pester, hock, harass, tease, badgerاذیت کردن
badger, obsess, persecuteازار کردن
ترجمه آنلاین
گورکن