رایحه، تشعشع نورانی، نشیه و تجلی ر ماده سایر معانی: حالت و روحیه (شخص یا چیز یا محل)، تجلی، هاله، عطر، بخار یا بو یا هر چیز نامرئی که از جسمی متصاعد شود، محیط نامرئی، نشئه و تجلی هر ماده مثل ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساس کردن، حس کردن، لمس کردن، محسوس شدن سایر معانی: با دست احساس کردن، پرماسیدن، پساویدن، دست مالیدن به (برای شناخت و غیره)، سهیدن، سترسا کردن، سوهیدن، حساسیت داشتن به، تحت تاثیر (چیزی) بود ...
حالت، مزاج، حال، مشرب، وجه، خاطر، حوصله، قلق سایر معانی: وضع، حالت (فکری یا احساسی یا روحی)، خلق، خو، روحیه، دل و دماغ، ویر، (جمع) خشم، اعراض، تلون روحیات، (دستور زبان) وجه، سردماه [سینما] ح ...
هاله، فر، ابر بارانی، اوهام سایر معانی: (دراصل) ابرباران زا، بارا، هاله ی دور سر مقدسان یا خدایان
اب و هوا، فلک، آسمان، سپهر، توپ هوایی زدن، در مقام منیعی قرار دادن، زیاد بالا بردن سایر معانی: گردون، عرش، آب و هوا، به هوا افکندن، هوا کردن، انداختن، (عکس یا نقاشی و غیره) از دیوار آویختن ( ...
خشم، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، خوی، طبع، قلق، ابدیده کردن، درست ساختن، درست خمیر کردن، میزان کردن، مخلوط کردن، اب دادن، ملایم کردن سایر معانی: تعدیل کردن، توام کردن، درآمیختن، (فلز) ...
جریان تحتانی، عمل پنهانی، زیر موج سایر معانی: (گرایش یا احساس و غیره) جریان نهفته، جریان پنهان، (جریان آب یا هوا که زیر جریان دیگر حرکت می کند) جریان عمقی، جریان زیرین، زیر تاز، زیر کشند ...
انبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقا مهار شده است [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان
هر برهمکنش بین جوّ و اقیانوس، مانند برهمکنش هواـ دریا، که اثرات بزرگمقیاس را نیز شامل میشود [علوم جَوّ]
نوعی بستهبندی که در آن جوّ درون بسته با تغییر دادن نسبت گازهای اکسیژن و نیتروژن و کربندیاکسید اصلاح شده است|||اختـ . بجا MAP 1 [علوم و فنّاوری غذا] ...
پوششی گازی که هر جسم آسمانی را در بر میگیرد [علوم جَوّ]
مدلی از سامانۀ جوّ ـ اقیانوس که در آن مدل گردش کلی جوّ با مدل لایۀ آمیختۀ اقیانوس جفت شده است [علوم جَوّ]