لیست واژه‌ها

amalgam or kongsbergite or kongsbergite

[زمین شناسی] آمالگام نقره - ترکیب شیمیایی : AgHg تا Ag2Hg3 - درصد مواد:Kongsbergite:Hg=5-30% moschellandsbergite: Hg=70% - سیستم تبلور:کوبیک (مکعبی) - رده بندی:عنصر - رخ: خیلی ناقص - مطابق ب ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

amalgamation

ادغام [زمین‌شناسی] به هم پیوستن دو خشکی در جایگاهی اقیانوسی و دور از حاشیۀ قاره‌ای

واژه‌های مصوب فرهنگستان

amalgamation

ملقمه، امتزاج، امیزش، امیختگی سایر معانی: آمیخ، آمیزه، آمیخته، ادغام، ائتلاف، اختلاط، آمیزش، (شیمی) ملغمه، ملغمه سازی، (فلزشناسی) برون کشی فلز پربها از سنگ معدن [معدن] ملقمهسازی (جدایش) ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

amalgametion

ادغام بازرگانى : ترکیب چند شرکت

دیکشنری انگلیسی به فارسی

leadamalgam or altmarkite or altmarkite

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی:HgPb2 - نام آن از آلیاژ طبیعی سرب و جیوه گرفته شده است. - نام های دیگر این کانی : Altmarkite

دیکشنری انگلیسی به فارسی

allied

متحد، پیوسته، منسوب سایر معانی: هم پیمان، هم عهد، مربوط، یکپارچه، متفق، آوسته، خویش، هم خانواده، از یک خانواده، وابسته، (با a بزرگ) وابسته به متفقین یا متحدان (به ویژه امریکا و انگلیس) ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

blend

ترکیب، مخلوط، امیختگی، مخلوطی، امیزه، مخلوط کردن سایر معانی: آمیختن، قاطی کردن، شیوانیدن، شیویدن، سرشتن، یکدست کردن یا شدن، آمیزه، آمیختگی، اختلاط و امتزاج، گمیزه، یکی کردن، به هم خوردن، به ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

coalesce

یکی شدن، ائتلاف کردن، بهم امیختن سایر معانی: به هم آمیختن، یکپارچه شدن، در هم ادغام شدن، بشلیدن، همبسته شدن، (در مورد استخوان شکسته و غیره) به هم جوش خوردن، منعقد شدن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

coalition

پیوستگی، ائتلاف، اتحاد موقتی سایر معانی: اتحاد (موقت)، هم آمیخت، یکپارچگی، ادغام، هم آمیختگی، بشل

دیکشنری انگلیسی به فارسی

commingle

بهم امیختن، بهم مخلوط کردن سایر معانی: (در هم) آمیختن، معاشرت کردن، هم آمیزی کردن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

commix

مخلوط کردن، بهم ریختن، درامیختن سایر معانی: (قدیمی) آمیختن، همامیختن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

commixture

ترکیب، اختلاط سایر معانی: آمیزه، همامیخت، مخلوط

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید