coalition
/ˌkoʊəˈlɪʃn̩/

معنی

پیوستگی، ائتلاف، اتحاد موقتی
سایر معانی: اتحاد (موقت)، هم آمیخت، یکپارچگی، ادغام، هم آمیختگی، بشل

دیکشنری

ائتلاف
اسم
coalition, integration, pool, union, association, trustائتلاف
continuity, conjunction, connection, cohesion, association, coalitionپیوستگی
coalitionاتحاد موقتی

ترجمه آنلاین

ائتلاف

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.