اندوختن، بدست اوردن، پیدا کردن، حاصل کردن سایر معانی: (با کوشش) به دست آوردن، تحویل کردن، سبک کردن، فرا گرفتن، آموختن، صاحب شدن، مالک شدن، یافتن [کامپیوتر] به دست آوردن - به دست آوردن یک فای ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(verb transitive) بدست آوردن، حاصل کردن، اندوختن، پیداکردن
بیماری سیدا، بیماری ایذر (acquiredimmunodeficiencysyndrome هم می نویسند)
[حقوق] تابعیت اکتسابی، تابعیت اشتقاقی، تابعیت مشتق
[حسابداری] سهام بازخرید شده
کسب وتحصیل شده بوسیله خود شخص نه از راه توارک
دست یابی، انجام، موفقیت، پیروزی، کار بزرگ سایر معانی: پیشرفت، نیل، حصول، کامیابی، دست آورد، تحقق
فراگیری، اکتساب، مالکیت، حصول، استفاده سایر معانی: به دست آوری، کسب، یابش، (چیز یا شخص) به دست آمده، افزوده شده، تملک یافته [حسابداری] تحصیل [برق و الکترونیک] اکتساب [صنعت] کسب کردن، فراگرفت ...
(پزشکی) بیماری ایدز، بیماری سیدا، سندرم نقص ایمنی اکتسابی [روانپزشکی] مخفف سندرم کمبود ایمنی اکتسابی نوعی بیماری است که بوسیله یک رترو ویروس آهسته منتقل می شود. این ویروس بطور انتخابی برخی ا ...
دست یابی، نیل، عادت، اکتساب، حصول سایر معانی: به دست آوری، کسب، رسیدن به، فضیلت، کمال، هرچیز دستیابی شده در اثر کوشش، مهارت، هنر
رقم قرضی، اقتباس کردن، قرض گرفتن، وام گرفتن، قرض کردن سایر معانی: عاریت (عاریه) گرفتن، به عاریت گرفتن (اندیشه یا واژه و غیره)، قر گرفتن [عمران و معماری] قرضه - قرضه گرفتن
به دست آوردن، واجد شرایط شدن