acquisition
/ˌækwəˈzɪʃn̩/

معنی

فراگیری، اکتساب، مالکیت، حصول، استفاده
سایر معانی: به دست آوری، کسب، یابش، (چیز یا شخص) به دست آمده، افزوده شده، تملک یافته
[حسابداری] تحصیل
[برق و الکترونیک] اکتساب
[صنعت] کسب کردن، فراگرفتن، استفاده
[حقوق] اکتساب، تحصیل، تملک، تصاحب، خرید، مال (به دست آمده)
[روانپزشکی] بطورکلی، به معنی کسب کردن، به دست آوردن و نظایر آن ها است و از این لحاظ معادل نارسایی برای اصطلاح یادگیری است. از این نظر در اصطلاح عملیاتی به عنوان تغییر در میزان واکنش تعریف شده و بطور مشخص در اشاره به آن بخش از فرآیند یادگیری بکار می رود که ضمن آن افزایش قابل ملاحظه در میزان پاسخدهی پیدا شده و تغییر بارزتر بوده است.

دیکشنری

اکتساب، حاکمیت
اسم
acquisition, attainment, inceptionاکتساب
ownership, possession, acquisition, proprietorshipمالکیت
learning, acquisition, universality, acquirementفراگیری
attainment, reach, gain, acquisition, recovery, procurationحصول
use, usage, utilization, application, benefit, acquisitionاستفاده

ترجمه آنلاین

کسب

مترادف

متضاد

جمله‌های نمونه

Learning vocabulary is an essential part of language acquisition.

یادگیری واژگان بخش ضروری از یادگیری زبان است.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.