رخصت، اجازه، دستور، پروانه، ترخیص، مرخصی، اذن سایر معانی: پرگ، دستوری [کامپیوتر] اجازه از ویژگی یک فایل که تعیین کننده ی کسی است که مجاز به خواندن یک اصلاح فایل است . مثلاً در فرمان chmod ug ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخ، جواب، جواب کتبی یا شفاهی، دفاعیه، پاسخ دادن سایر معانی: پتواز، پدواز، متقابلا عمل کردن، واکنش کردن، عمل به مثل کردن، پژواک داشتن (رجوع شود به: resound)، (حقوق) به ادعای خواهان پاسخ داد ...
برگشت، باز گشت، بازگشتن، عودت، اعاده، رجعت، مراجعت، برگشت دادن، مراجعت کردن، عود کردن، عطف کردن، بر گرداندن، برگشتن، پس دادن سایر معانی: بازگشت کردن، بازآمدن، بازگرداندن، پس فرستادن، پاسخ دا ...
شرح، اعلامیه، اظهار، حکم، بیانیه، بیان، توضیح، عرضه داشت، تقریر، گفته، قطعنامه، قطعه نامه سایر معانی: اظهاریه، فرزامان، (بانکداری و غیره) ریزحساب، صورتحساب، گزارش (موجودی و غیره)، گزاره [کام ...
خراج، احترام، تکریم، باج سایر معانی: سپاس، قدردانی، بزرگداشت، سپاسگزاری، ساو، گزیت، جزیه، (فئودالیسم) مالیات رعیت به خان یا ارباب کل، به زور ستانی، باج سبیل، پول زور، ستایش