معنی

خراج، احترام، تکریم، باج
سایر معانی: سپاس، قدردانی، بزرگداشت، سپاسگزاری، ساو، گزیت، جزیه، (فئودالیسم) مالیات رعیت به خان یا ارباب کل، به زور ستانی، باج سبیل، پول زور، ستایش

دیکشنری

احترام
اسم
respect, honor, regard, tribute, reverence, respectabilityاحترام
tribute, tax, levy, anthrax, abscess, spendthriftخراج
tribute, toll, imposition, tax, impost, scotباج
reverence, respect, tribute, veneration, glorification, magnificationتکریم

ترجمه آنلاین

ادای احترام

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.