(عامیانه) مخفف:، پیشوند:، روان [psychology]
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روان شناسی، معرفه النفس، معرفه الروح سایر معانی: روان شناسی، معرفه النفس، معرفه الروح [بهداشت] روان شناسی
شرکت خصوصی آب و برق (یا حمل و نقل و غیره)
طبع، اشاعه، انتشار، نشر، نشریه، نگارش، طبع ونشر سایر معانی: چاپ کردن، رندش، کتاب، اثر، مقاله [کامپیوتر] نشر، انتشارات - ( در نشر رومیزی ) مجموعه ای از فایلها که تمام عناصر پروژه معینی را شرح ...
منتشر کردن، منتشر شدن، صادر کردن، چاپ کردن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن سایر معانی: به اطلاع عموم رساندن، اعلام کردن، برملا کردن، نشر کردن، طبع کردن، (آثار قابل چاپ) نگاشتن، (حقوق) وصیت نامه ...
کودکانه، بچگانه، احمقانه سایر معانی: کودک وار، نابخردانه
فوت، دود یا بخار، غذای پف دار، وزش باد، قسمت پف کرده جامه زنانه، پفک، پف، لاف زدن، چپق یا سیگار کشیدن، پف دادن، بلوف زدن، وزیدن، منفجر شدن، پف کردن، منفجر کردن سایر معانی: فوت کردن، دمیدن، ب ...
باد کرده، باد دار سایر معانی: (هوا و دود و غیره) پف دار، وزنده، پفی، نفس نفس زنان، هن هن کنان، پف کردن
زیبا سایر معانی: زیبا
ناله و شکایت کردن، با صدا حرکت کردن سایر معانی: (مانند کودکان بیمار) نالیدن، ناله کردن، whine : ناله وشکایت کردن
قرقره، چرخک، غرغره، چرخ چه سایر معانی: گوفیه، فلکه ی تسمه، پولی، طوقه ی آسیاب گرد، چرخ تسمه، قرقره ی بالابر، چر چه [سینما] چرخ دلاله [عمران و معماری] قرقره [مهندسی گاز] قرقره [نساجی] پولی - ...
جوانه زدن، رستن، (به سرعت) تولید مثل کردن، پر زاد و ولد بودن، هجوم آوردن