روانشناسی تحلیلی [روانشناسی] شیوهای از مطالعه و تفسیر روان و اختلالهای آن براساس ارزشهای فلسفی و نمادها و تصاویر ازلی (primordial) و سائق خودکامرواسازی (self fu ...
واژههای مصوب فرهنگستان
روان شناسی فراکافتی، روان شناسی تحلیلی (شاخه ای از روان شناسی که توسط کارل یونگ ابداع شد) [روانپزشکی] روان شناسی تحلیلی. سیستم روان شناسی یونگ، که بر عکس روانکاوی فرویدی، نقش تمایلات جنسی را ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانشناسی بالینی [روانشناسی] شاخهای از روانشناسی که به مطالعه و شناخت و بررسی و درمان حالات نابهنجار روانی و رفتاری و پیشگیری از آنها میپردازد ...
روانشناسی ژرفانگر [روانشناسی] رویکردی عمومی در روانشناسی و رواندرمانی که منشأ آشفتگیها و هیجانات را در فرایندهای ذهنی ناخودآگاه جستوجو میکند ...
[روانپزشکی] روان شناسی رشد. آن قسمت از روان شناسی که با فرآیند تغییر در تمام طول عمر سروکار دارد، تغییر در اینجا به معنی تغییر کمی و یا کیفی در ساختمان و عمل است
روانشناسى : روانشناسى قوم شناختى
روانشناسی گشتالت [روانشناسی] رویکردی روانشناختی که بر سازماندهی پویای تجربه در اشکال یا الگوهای کلی متمرکز است |||متـ . روانشناسی هیئتنگر ...
فرا روان شناسی، روانشناسى : فراروانشناسى
روانشناسی غوغاگران [روانشناسی] 1. حالتها و فرایندهای ذهنی و عاطفی خاص افرادی که عضوی از جماعت خیابانی و اوباش یا گروههایی از این دست هستند 2. بررسی علمی همین پدیده ...
[روانپزشکی] روان شناسی صنعتی و سازمانی، شاخه ای از روان شناسی کاربردی. در واقع اصطلاحی چتری برای پوشش روان شناسی سازمانی، نظامی، اقتصادی و استخدامی و شامل زمینه هایی نظیر آزمون و سنجش ها، مط ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.