pullulate
معنی
جوانه زدن، رستن، (به سرعت) تولید مثل کردن، پر زاد و ولد بودن، هجوم آوردن
دیکشنری
کشیدن
ترجمه آنلاین
کشیدن
مترادف
abound ، be crawling with ، be full of ، be numerous ، be plentiful ، be prolific ، bear ، brim ، bristle ، burst ، burst at seams ، bustle ، crawl ، crowd ، flow ، grow ، jam ، overflow ، overrun ، pack ، pour ، pour out ، produce ، prosper ، rain ، roll in ، shower ، superabound ، swarm ، swell ، swim in ، wallow in