معنی

قرقره، چرخک، غرغره، چرخ چه
سایر معانی: گوفیه، فلکه ی تسمه، پولی، طوقه ی آسیاب گرد، چرخ تسمه، قرقره ی بالابر، چر  چه
[سینما] چرخ دلاله
[عمران و معماری] قرقره
[مهندسی گاز] قرقره
[نساجی] پولی - فلکه - قرقره
[ریاضیات] قرقره، چرخ، چرخ محرک، طوقه، گردونه، فلکه ی تسمه، فلکه

دیکشنری

قرقره
اسم
pulley, spool, reel, bobbin, hank, haspقرقره
pulleyچرخ چه
caster, pulley, reel, rowel, trundle, whirligigچرخک
gargle, gargling, pulley, spoolغرغره

ترجمه آنلاین

قرقره

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.