معنی

کودکانه، بچگانه، احمقانه
سایر معانی: کودک وار، نابخردانه

دیکشنری

بچه گربه
صفت
childish, puerile, silly, infantine, juvenileکودکانه
childish, infantile, childlike, puerile, little, youngبچگانه
insane, silly, potty, infatuated, senseless, puerileاحمقانه

ترجمه آنلاین

نابالغ

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.