دبیرستان، مدرسه ی متوسطه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرقه، قسمت، دسته، بخش، مذهب، حزب، دسته مذهبی، مکتب فلسفی، قسمت کردن سایر معانی: مخفف: بخش، بریده، مسلک، بریدن، قسمت کردنsect_پسوند (صفت ساز): بریده، قطع، جدا شده [pinnatisect] ...
فرقه گرای، فرقهای، حزبی، تیرهای، کوته بین سایر معانی: وابسته به فرقه، متعصبانه، کوته فکرانه، محدود، پیرو فرقه ی بخصوص، فرقه گرا
بخشی، قطعه قطعه، بخش بخش، محلهای سایر معانی: تکه تکه، به صورت قطعات روی هم سوار شدنی، چند تکه، وابسته به بخش، منطقه ای، فرقه ای [نساجی] بخشی - مرحله ای [ریاضیات] مقطعی، قطعه ای ...
جزء، ناحیه، بخش، محله، قطاع، قطاع دایره، قسمتی از جبهه سایر معانی: (اقتصادی و غیره) بخش، منطقه، (دایره) قطاع، پرهون پار، (هندسه و ریاضی) سکتور، گوشه سنج، خط کش ریاضی، تقسیم کردن [عمران و معم ...
غلیان، جوشیدن، جوشاندن سایر معانی: قل زدن، غلیان کردن، قل قل کردن، پر ازدحام بودن، غلغله زدن، (معمولا با: -ing) هیجانی شدن، خشمگین بودن، بر آشفتن، پختن (از راه جوشاندن)، آب پز کردن، خیساندن، ...
مجزا، جدا شده، تک سایر معانی: (به ویژه از نظر نژادی یا مذهبی) جدا شده، سوا شده (و مورد تبعیض)، مجزا شده، جداسازی شده
انتخابی، برگزیده، انتخاب کننده، گزینشی، گزیننده، گزیده، بهگزین، مبنی بر انتخاب، دارای حسن انتخاب گلچین کننده سایر معانی: وابسته به گزینش، سخت گزین، دیرگزین، مشکل پسند، سختگیر در پذیرش، دارای ...
حسن انتخاب، بهگزینی، گزینندگی سایر معانی: گزینشگری، انتخابی بودن، سخت گزینی، مشکل پسندی [شیمی] گزینش پذیری [برق و الکترونیک] قابلیت انتخاب، گزینندگی [نساجی] برگزیدگی [پلیمر] گزینش پذیری، انت ...
خود خواه، خود پرست، خود پسند سایر معانی: خودخواهانه، خودپسندانه
خودپسندانه، خود غرضانه
مدرسه متوسطه سایر معانی: (امریکا) دبیرستان (معمولا برای سال های نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم)، مدرسه متوسطه معمولا کالاسهای 01 و 11 و 21