تلافی، جواب متقابل، جواب متقابل دادن سایر معانی: (مهجور) پس افکندن، بازافکندن، منعکس کردن، (با خشم یا طعنه وغیره و بدون معطلی و زیرکانه) پاسخ دادن، جواب (دندان شکن) دادن، پس گفتن، پیش جوابی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عالم در علم بدیع، اموزگار معانی بیان سایر معانی: سخندان، کارشناس معانی بیان، استاد علم بدیع
مسخرگی، مجموعهرگبرگ های برگ، ساختمان دنده های هر چیز، راهها یا خطوط بر جسته، مجموعه تیریا دگل های کشتی سایر معانی: (پارچه و بافتنی) شیار، طرح کبریتی، (کشتی یا قایق) دنده، دنده بندی بدنه ...
رود، رودخانه سایر معانی: شط، هر چیز رود مانند، چوب بر، هیزم شکن، چاک دهنده [عمران و معماری] رودخانه - نهر - رود [کامپیوتر] رودخانه - مسیری از فضای سفید میان کلمات که به نظر می رسد در یک نوشت ...
معمارى : تشویه شیمى : تشویه [شیمی] تشویه، برشته کردن [عمران و معماری] تشویه
نیروبخش، مقوی، داروی نیروبخش، دوای مقوی
اسب چموش، سیاه بند، رند، بذله گو، قاپ، قلاش، قاپنده، ادم دغل، حیوان عظیم الجثه سرکش، ناقلا، گول زدن، از علف هرزه پاک کردن، رذالت و پستی نشان دادن، هرس کردن سایر معانی: عیاش، شوخ، خوشگذران، ( ...
وظیفه، نقش، رل سایر معانی: بخش، طومار، بازی در تاثر نقش [سینما] نقش - نقش
بر انگیختن سایر معانی: (عامیانه)، (معمولا با: up) انگیزاندن، تحریک کردن، بهم زدن، فرار دادن
پاک کردن، ساییدن، مالیدن، ساییده شدن، اصطکاک پیدا کردن سایر معانی: (با دست یا حوله و غیره) مالش دادن، ماساژ دادن، مالاندن، برماسیدن، مشت و مال دادن، (با مالش و غیره) پرداخت کردن، صیقل دادن، ...
ادم دهاتی، ناشی سایر معانی: (امریکا- خودمانی) دهاتی، هالو
همهمه، قیل و قال، داد سایر معانی: (عامیانه) بلوا، جنجال و شورش، آشوب، سر و صدا