ribbing
معنی
مسخرگی، مجموعهرگبرگ های برگ، ساختمان دنده های هر چیز، راهها یا خطوط بر جسته، مجموعه تیریا دگل های کشتی
سایر معانی: (پارچه و بافتنی) شیار، طرح کبریتی، (کشتی یا قایق) دنده، دنده بندی بدنه
سایر معانی: (پارچه و بافتنی) شیار، طرح کبریتی، (کشتی یا قایق) دنده، دنده بندی بدنه
دیکشنری
رینگ
اسم
ribbing, buffoonery, farce, tomfoolery, drolleryمسخرگی
ribbingمجموعهرگبرگ های برگ
ribbingساختمان دنده های هر چیز
ribbingراهها یا خطوط بر جسته
ribbingمجموعه تیریا دگل های کشتی
ترجمه آنلاین
دنده زدن
مترادف
badgering ، badinage ، banter ، bothering ، chaff ، disturbing ، exasperating ، harassing ، irritating ، joking ، kidding ، mocking ، plaguing ، provoking ، raillery ، taunt ، taunting ، tickling ، tormenting ، vexing