درونی، خصوصی، ذهنی، فاعلی، وابسته بطرز تفکر شخص سایر معانی: ویری، شخصی، فردی، نظری، تصوری، انگاشتی، وابسته به تصور و تحلیل خود هنرمند، خود انگاشتی، درونزاد، خیالی، دریاخته، ذهن گرا، ذهن گرای ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشاندن، مخفی کردن، غوطه ور ساختن، زیر اب کردن، در اب فرو بردن سایر معانی: (در آبگونه) فروبردن، زیر آب کردن، ناغوش کردن، غوطه ور کردن، (در آبگونه) فرو رفتن، زیر آب رفتن، سیل زده کردن، (با آب ...
مادون، تابع، مرئوس، پایینی، فرعی، مرئوس، تابع، وابسته، مادون، فرمانبردار، مطیع، تابع قرار دادن، زیردست یا مطیع کردن سایر معانی: زیر دست، دون پایه، ثانوی، یاور، دوم، تحت انقیاد، تحت استیلا، ( ...
اعانه، کمک هزینه، کمک مالی، تخصیص اعانه سایر معانی: (در اصل) عمل آمدن یا روی دادن، رویدادگی، اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
وراثتی، پی درپی
ترشرو، رنجیده، بد اخم، دلخور، عبوس، قهر سایر معانی: حزن انگیز، گرفته، دلگیر، اخمو، نجوش، اوقات تلخ، بد عنق
سبقت، برتری، تفوق، بلندی، افراشتگی سایر معانی: چیرگی، استیلا، چیری، رفت
یقینا، محققا، مسلما، بطور حتم، لاریب سایر معانی: همانا، به طور قطع، قطعا، حتما، مطمئنا، (با فعل منفی - خودمانی) مطمئن هستم که، با اطمینان
وبگَردی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] گردش در محیط وب بیآنکه لزوما هدف خاصی دنبال شود
واژههای مصوب فرهنگستان
تغذیه، نگهداری، معاش، اعانت سایر معانی: تاب آوری، تحمل، گذران، وسیله ی امرار معاش، خوراک
عمل بلع، پرستو، چلچله، بلعیدن، فرو بردن سایر معانی: (جانور شناسی) چلچله، پرستو (تیره ی hirundinidae - پرندگان تیز بال و دارای دم دو شاخه)، فرو دادن، بلع کردن، قورت دادن، (معمولا با: up) بلعی ...
عوض کردن، بیرون کردن، مبادله کردن، جانشین کردن سایر معانی: تهاتر، پایاپای، تاخت زنی، معاوضه، چفته، تاخت زدن، معاوضه کردن، پایاپای کردن، تهاتر کردن، (عامیانه)، عو کردن، اخراج کردن ...