معنی

[ غَ ن ن ] (ع مص) آواز کردن در کام. سخن گفتن از بینی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || گفتن صدایی حلقی و دماغی را چندین دفعه. (دزی ج ۲ ص ۲۲۸). رجوع به غُنَّة شود. || آواز کردن سنگ. آواز برخوردن سنگها. (از تاج العروس). رجوع به تاج العروس شود. || بسیار درخت گردیدن رودبار. پردرخت شدن وادی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || رسیدن درخت خرما. (از اقرب الموارد) (تاج العروس).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.