در همه حال، بهر حال، بهر صورت سایر معانی: در هر حال، چه ... چه، not or whether بهر حال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در همه حال، بهر حال، بهر صورت سایر معانی: no or whether بهرحال [ریاضیات] در همه حال، به هر صورت، به هر حال
تیز کننده، سنگ چاقو تیز کن، تند کننده سایر معانی: سنگ ساب، افسان، سنگ فسان، آژینه [کامپیوتر] برنامه ی محک زنی استاندارد برای آزمایش سرعت کامپیوتر نگاه کنید به mps . [زمین شناسی] سنگ ریزدانه ...
(جانورشناسی) بوم زوزه کش (aegolius acadicus - بومی آمریکای شمالی)
سنگ تیغ تیز کن، ناله کردن، صاف کردن، با سنگ تیز کردن سایر معانی: تیز کردن (با سنگ خان)، (مجازی) کارآزموده کردن، زبردست کردن، سنگ چاقو تیزکن، سنگ خان، تیزکن، فسان، افسان، (محلی)، (از ته دل) خ ...
تیر کشنده، سوراخ کننده
تحریک کردن، انگیختن، تهییج کردن سایر معانی: انگیزاندن، برانگیختن، تشویق و ترغیب کردن، انگیزه ی چیزی بودن [ریاضیات] انگیختن، برانگیختن
تند کردن، تیز کردن، تقلب کردن، تیز شدن، نوک تیز کردن سایر معانی: تند کردن یا شدن، شدید کردن یا شدن [کامپیوتر] دقیق کردن، تیز کردن- فیلتری که تمرکز بر یک ناحیه ی تعریف شده را دقیق تر می کند. ...
سیخ زنی سایر معانی: 1- درد شدید و منقطع، تیر کشیدن 2- زخم (در اثر فرو کردن نه شکافتن یا بریدن)
بر انگیختن، تحریک کردن، انگیختن، تهییج کردن سایر معانی: انگیزاندن، بشولاندن، ترغیب کردن، به شوق آوردن، سر ذوق آوردن، به جنب و جوش در آوردن، (پزشکی) انگیختن، کنشور کردن، (اندام و غیره را) فعا ...