سوگند ملایمی سایر معانی: (برای تاکید و تشدید) راستی، واقعا، به خدا، درستکارانه، با درستی، امینانه (رجوع شود به: honest)، به خدا honestly, i did not take your watch! باور کنید ساعت شما را من ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درستی، امانت، صداقت، جلال، قدوسیت، درستکاری، دیانت، راستکاری، قابلیت امین سایر معانی: دست و دل پاکی، پاکدستی، راستگویی، بی شیله پیلگی، رکی، (در اصل) شرف، شرافت، آبرو، والایی، فربودی، بابکی، ...
(گیاه شناسی) گیاه آماس بر (cryptotaenia canadensis از تیره ی umbelliferae - بومی خاور امریکای شمالی)، کریپتوتانیا
معشوق، عزیز، عسل، انگبین، شهد، محبوب، عسلی کردن، چرب و نرم کردن سایر معانی: (هر چیز عسل مانند) شیرین، شیرینی، ملاحت، دلپذیر(ی)، نازنین، (در صدا زدن) عزیزم، جانم، منج، کواره، شیرین کردن، عسل ...
رجوع شود به:
لالکی، لالیک، لالکی سه خار، (گیاه شناسی) درخت لالکی، لیلکی (جنس gleditsia از خانواده ی caesalpinia)
رجوع شود به: honeyeater
زنبور عسل سایر معانی: (جانور شناسی) زنبور عسل (apis mellifera)، غلفچ، منگ انگبین، ش زنبور عسل، زنبور عسل
آینۀ لانهزنبوری [نجوم رصدی و آشکارسازها] آینهای که فضای بین دو سطح آن ساختاری مشبک به شکل لانۀ زنبور دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] بتن متخلخل
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.