[حسابداری] سیستم نگهداری و ثبت اسناد هزینه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] برگه های پرداختنی
[حسابداری] سند روزنامه [ریاضیات] برگه ی روزنامه، سند حسابداری، مدرک روزنامه، سند روزنامه
[حسابداری] سند خرید
دارای اعتبارنامه، مجاز، معتبر
تصدیق کردن، شهادت دادن، بطور قطع گفتن، اظهار کردن، اثبات کردن، تصریح کردن سایر معانی: اذعان کردن (در مقابل: انکار کردن denyto)، به طور قطع گفتن، تاکید کردن، قانونی کردن، تصویب کردن، تایید کر ...
تاکید، تصدیق، اثبات، تصریح، اظهار قطعی سایر معانی: اذعان، اعتراف، اعلامیه ی رسمی، تصدیقنامه، اعترافنامه، تاکیدیه [حقوق] تایید، تصدیق، اعلام رسمی، تصویب، سوگند به شرافت [ریاضیات] اثبات، اظهار ...
تصدیق کردن، اثبات کردن، بطور قطع اظهار داشتن، از روی یقین گفتن، بحق دانستن سایر معانی: تاکید کردن، قویا اظهار کردن، به طور یقین گفتن، به طور حق به جانب گفتن [زمین شناسی] به معنی آنچه که برخل ...
تصدیق کردن، تضمین کردن، شهادت کتبی دادن، مطمئن کردن، گواهی کردن، صحت و سقم چیزی را معلوم کردن سایر معانی: (معمولا به طور کتبی) گواهی کردن، (صحت چیزی را) تضمین کردن، شهادت دادن، دیوانه اعلام ...
یادداشت، کودک، بچه، دخترک، توله حیوانات سایر معانی: دختر ننر یا آتشپاره، دختر لوس، پسر یا دختر، (بیشتر در انگلیس)، یادداشت مختصر، نامه ی کوتاه، توله حیوانات مثل خرس [یوگا] هوشیاری ابدی و ازل ...
کوپن سایر معانی: (سهام و اوراق قرضه) قطعه، بریده، برگه (که مالک آن را بریده و برای دریافت سود یا بهره ارائه می دهد)
اعلام کردن، گفتن، اعلان کردن، اظهار کردن، اظهار داشتن، شناساندن سایر معانی: ابراز کردن، بازنمود کردن، (رسما) بیان کردن، (رسما و علنا) آشکار کردن، بروز دادن، نشان دادن، (به طور کتبی یا شفاهی ...