تصدیق کردن، اثبات کردن، بطور قطع اظهار داشتن، از روی یقین گفتن، بحق دانستن سایر معانی: تاکید کردن، قویا اظهار کردن، به طور یقین گفتن، به طور حق به جانب گفتن [زمین شناسی] به معنی آنچه که برخلاف جهت تابش آفتاب می باشد [حقوق] اظهار داشتن، ادعا کردن، اثبات کردن، توجیه کردن، تایید کردن
دیکشنری
هردو
فعل
averبطور قطع اظهار داشتن
averاز روی یقین گفتن
demonstrate, prove, assert, affirm, aver, corroborateاثبات کردن
acknowledge, affirm, authenticate, establish, admit, averتصدیق کردن