[حسابداری] سرمایه گذاری توسط صاحبان سهام (سرمایه) -
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] سرمایه گذاری بلند مدت
[حسابداری] نرخ بازده سرمایه گذاری
سرمایه گذاری مجدد سایر معانی: سرمایه گذاری مجدد
[حسابداری] رویکرد خالص سرمایه گذاری (رویکرد جاری)
[حسابداری] سرمایه گذاریهائی که از لحاظ حسابداری مشمول تلفیق صورتهای مالی نمی باشد
بانک، ساحل، لب، ضرابخانه، سیل گیر، خامه، کنار، روی هم انباشتن، در بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن بطور متراکم، بانکداری کردن سایر معانی: معامله ی بانکی انجام دادن، (پزشکی) محل گردآوری و توزی ...
رخت، جامه لباس سایر معانی: لباس، جامه، پوشاک، تن پوش، رجوع شود به: bedclothes، ملبوس
محرومیت، حرمان، سلب، محروم سازی، انعزال سایر معانی: از دست دادگی، از دست رفتگی، فقدان، بی بهرگی، ناکامی، بی بهره سازی [حقوق] محرومیت (از حقوق مدنی)، سلب مالیت بدون پرداخت غرامت ...
لباس، لباس پوشاندن، پانسمانکردن، مزین کردن، لباس پوشیدن، ملبس کردن، جامه بتن کردن، درست کردن موی سر سایر معانی: (جامه) پوشیدن، پوشاندن، پوشاک (به ویژه در اشاره به نوع لباس)، (زنانه) پیراهن، ...
دارایی، سرمایه گذاری، مالیه، علم دارایی، سرمایهتهیه کردن، تهیه پول کردن، سرمایه گذاری کردن، در کارهای مالی داخل شدن سایر معانی: (منابع مالی شخص یا سازمان یا کشور) مالیه، امور مالی، تدارکات م ...
سرساز، درساز، شیرچه سایر معانی: (شخص یا دستگاه که میخ یا چکش و غیره را دارای سر می کند) سرگذار، سرچسبان، ماشین خوشه چین (که خوشه ی گندم و غیره را می برد و در تراکتور بار می کند)، شیرجه، افتا ...