clothes
/kloʊðz/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

رخت، جامه لباس
سایر معانی: لباس، جامه، پوشاک، تن پوش، رجوع شود به: bedclothes، ملبوس

دیکشنری

لباس ها
اسم
clothes, garment, apparel, toggeryرخت
clothesجامه لباس

ترجمه آنلاین

لباس

مترادف

attire ، baggage ، bedclothes ، casual ، clothing ، costume ، dress ، duds ، formal ، garb ، garments ، gear ، habiliments ، outfit ، rags ، raiment ، regalia ، sportswear ، suit ، togs ، vestments ، vesture ، wardrobe ، wear ، work

واژه‌های مشابه

clothes hanger

چوب لباسی، رخت آویز

دیکشنری انگلیسی به فارسی

clothes line

طناب رخت شویی، رجه سایر معانی: بندرجه، (طناب یا سیم که روی آن رخت خشک می کنند) رجه، بند، طناب رخت، طناب رخت شویی، رجه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

clothes moth

(جانورشناسی) بید (انواع بیدهای لباس از تیره ی tineidae)، بید

دیکشنری انگلیسی به فارسی

clothes tree

چوب لباسی، چنگک لباس سایر معانی: جا لباسی (دیرک بازوداری که لباس و کلاه به آن می آویزند)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

clothespin

گیره ی رجه (گیره ای که لباس شسته را روی رجه نگه می دارد)، گیره ی رخت خشک کنی (clothes-peg هم می گویند)، گیره ای که با ان لباس هارا روی بند نگهمیدارند

دیکشنری انگلیسی به فارسی

clothespress

صندوق یا کمد لباس، گنجه جا رختی گنجه جارختی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

a change of clothes

استحکام زنجیر بستگی به استحکام ضعیف ترین بند آن دارد، نکات ضعف هرچیز نشانگر میزان قدرت آن هستند، لباس اضافی (برای عوض کردن)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bedclothes

(نادر) اتاق خواب، وسایل تختخواب (ملافه و پتو وغیره)، رخت خواب، لوازم رختخواب مثل ملافه و لحاف و پتو، ملافه، جامه خواب، لحاف، متکا

دیکشنری انگلیسی به فارسی

graveclothes

کفن سایر معانی: خلعت، کفن، خلعت، رخت گور

دیکشنری انگلیسی به فارسی

knock about clothes

جامه کار، لباس کار

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش