معنی

سرساز، درساز، شیرچه
سایر معانی: (شخص یا دستگاه که میخ یا چکش و غیره را دارای سر می کند) سرگذار، سرچسبان، ماشین خوشه چین (که خوشه ی گندم و غیره را می برد و در تراکتور بار می کند)، شیرجه، افتادن از سر، (نجاری) چوب یا تیری که بین دو تیر بلند و عمود بر آنها کوبیده می شود، (بنایی) آجر یا سنگی که ته آن کمی از دیوار بیرون بزند، سرانداز، رئیس
[عمران و معماری] آجر کله - مادر لوله
[کامپیوتر] سر انداز، سر آمد، سر صفحه، سر پیام .
[برق و الکترونیک] عنوان، سرآیند، سرگاه، زیر بنا - سرگاه 1. صفحه یا پایه ی شیشه ای یا فلزی که برای نصب و نگهداری اجزای عملیاتی لامپ الکترونی ( آند، کاتد، شبکه ها، یا کل مجموعه ی تفنگ الکترونی ) به کار می رود و برای این منظور پایه های اتصال با درزبندی کامل عایق از آن بیرون آمده است . بعد از جوش دادن اجزای داخلی به سرگاه، لبه های آن با محفظه ی فلزی یا شیشه ای جفت و لامپ کامل تشکیل می شود. درزبندی به کمک ماشین آلات مخصوص درزبندی شیشه یا فلز انجام می شود . در روی سرگاه تمهیداتی برای تخلیه لامپ از طریق تلمبه ی خلأ در نظر گرفته شده است. 2. آرایه ای از پایه ها که در یک قطعه ی پلاستیکی قالب ریزی شده اند و به عنوان اتصال دهنده یا رابط بین کابل تخته مدار به کار می روند.
[فوتبال] سرزن
[مهندسی گاز] لوله ایکه خوراک چندانشعاب راتامین میکند
[ریاضیات] لوله ی پخش، لوله ی رابط، لوله ی اصلی
[کوه نوردی] رابط دُم گیلاسی
[نفت] چند راهه
[آب و خاک] سازه راس آبکنده

دیکشنری

سرتیتر
اسم
headerسرساز
headerدرساز
headerشیرچه

ترجمه آنلاین

هدر

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.