(تور محکمی که در زیر طناب بندبازها در سیرک قرار دارد و در صورت افتادن آنها را حفظ می کند) تور ایمنی، تضمین، بلاگردان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حماسه، حماسه اسکاندویناوی سایر معانی: رزمنامه، پهلوان نامه، داستان، حماسه ی اسکاندیناوی، ساگا (معمولا به نثر و مربوط به قرون وسطی و سرگذشت خانواده های مهم و قهرمانان)
صورت، برنامه، فهرست، جدول، برنامه زمانی، جدول زمانی، فرانما، زمان بندی کردن، در برنامه گذاردن، برنامه ریزی کردن، صورت یا فهرستی ضمیمه کردن سایر معانی: (معمولا ضمیمه ی ورقه ی خرید یا وصیت نام ...
شایستگی، زیبندگی
مدرسه متوسطه سایر معانی: (امریکا) دبیرستان (معمولا برای سال های نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم)، مدرسه متوسطه معمولا کالاسهای 01 و 11 و 21
موضوع فرعی، نمایش فرعی، انحراف اتفاقی سایر معانی: نمایش جنبی (بویژه در سیرک)، نمایش فرعی، موضوع فرعی [سینما] نمایش جنبی - برنامه فرعی
محلول، حل شدنی، قابل حل، حل پذیر سایر معانی: (در آبگونه) حل شدنی، واگشاپذیر [شیمی] انحلال پذیر، حل پذیر [مهندسی گاز] قابل حل، حل شدنی [نساجی] قابل حل - محلول [ریاضیات] قابل حل، حل پذیر، حل ش ...
محتکر، سفته باز، زمین خوار سایر معانی: محتکر، سفته باز، زمین خوار
رسمی، دارای نشاسته، شبیه نشاسته، اهاری، اهاردار سایر معانی: پرنشاسته، نشاسته دار، آهاردار [نساجی] نشاسته ای- دارای نشاسته - آهاری - آهار دار
پنهانگاه، ذخیره کردن، انباشتن، انبار کردن سایر معانی: (در محل مخفی) برای روز مبادا ذخیره کردن، پنهان کردن، قایم کردن، اندوختن، هر چیز نهفته شده، نهانگاه، محل پنهان کردن، مخفیگاه، انبار، گنجی ...
با وقار، مجلل، با شکوه سایر معانی: شکوهمند، پرشکوه، شاهانه، آهسته و موقر، باتانی، وقار آمیز
شرح، اعلامیه، اظهار، حکم، بیانیه، بیان، توضیح، عرضه داشت، تقریر، گفته، قطعنامه، قطعه نامه سایر معانی: اظهاریه، فرزامان، (بانکداری و غیره) ریزحساب، صورتحساب، گزارش (موجودی و غیره)، گزاره [کام ...