گوناگونی، چند رنگ، اختلاف رنگ سایر معانی: تنوع، چندسانی، چندگونگی، جوراجوری، متنوع [نساجی] اختلاف رنگ - دو یا چند رنگی - گوناگونی - متنوع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(نمایش تلویزیونی یا تئاتری و غیره) واریته، چندجوره
وسیع، پهناور، عظیم، زیاد، بیکران سایر معانی: بسیار بزرگ، سترگ، نهمار، کلان، هنگفت، (بسیار) وسیع، (قدیمی) عظمت، بزرگی، وسعت، پهناوری، (قدیمی) فضای عظیم
زیاد، بطور وسیع
حامل، بردار سایر معانی: برداری، (ریاضی) بردار، وکتور، (جانور و به ویژه حشره ی ناقل بیماری) ناقل، واگیران، مسیر هواپیما، (نشان داده شده توسط قطب نما) گذرراه، vectorial هن، جهت، خط سیر، شعاع ح ...
نبات، سبزی، گیاه، رستنی سایر معانی: گیاهی، نباتی، وابسته به گیاه، گیاه خوراکی (برگ خوراکی مانند اسفناج - ریشه ی خوراکی مانند سیب زمینی - میوه ی بته ای مانند گوجه فرنگی و بادمجان - دانه ی خور ...
گیاه، رستنی(ها)، رویش، نبات، گیاهان، زندگی گیاهی، نشو و نمای نباتی، نمویاهی [صنایع غذایی] زندگی گیاهی [زمین شناسی] پوشش گیاهی [کوه نوردی] گیاه
غضبناک سایر معانی: پرشور، پراحساسات، پرحرارت، آتشین، حاد، ستهم، شدید، سخت، vehemently تند، با حرارت زیاد
حامل، وسیله نقلیه، ناقل، رسانه سایر معانی: وسیله(ی نقلیه)، ترابر، اوزار (ترابری)، مرکوب، بردار، وسیله(ی بیان)، بیانگر، برندگر، رسانگر [شیمی] محمل [عمران و معماری] وسیله نقلیه - اتومبیل - خود ...
بخشیدنی، قابل عفو سایر معانی: توجیه پذیر، صرفنظر کردنی، جزئی، (گناه) صغیره، (تخلف یا گناه) بخشودنی، قابل اغماض، قابل گذشت، قابل بخشش
زهراگینی، سمیت
مخاطره، سرگذشت، جسارت، جرات، ریسک، مبادرت، اقدام بکار مخاطره امیز، معامله قماری، اقدام یا مبادرت کردن به سایر معانی: معامله ی قماری، داد و ستد مخاطره آمیز، کار الله بختی، سیج، سیج گیری، سیج ...