معنی

حامل، وسیله نقلیه، ناقل، رسانه
سایر معانی: وسیله(ی نقلیه)، ترابر، اوزار (ترابری)، مرکوب، بردار، وسیله(ی بیان)، بیانگر، برندگر، رسانگر
[شیمی] محمل
[عمران و معماری] وسیله نقلیه - اتومبیل - خودرو
[صنعت] وسیله نقلیه

دیکشنری

وسیله نقلیه
اسم
vehicle, transport, steed, conveyanceوسیله نقلیه
carrier, vehicle, bearer, vector, transport, conveyorحامل
transporter, vehicle, conveyer, conveyor, tellerناقل
medium, vehicleرسانه
vehicleبرندگر
vehicleرسانگر

ترجمه آنلاین

وسیله نقلیه

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.