vegetation
/ˌvedʒəˈteɪʃn̩/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

گیاه، رستنی(ها)، رویش، نبات، گیاهان، زندگی گیاهی، نشو و نمای نباتی، نمویاهی
[صنایع غذایی] زندگی گیاهی
[زمین شناسی] پوشش گیاهی
[کوه نوردی] گیاه

دیکشنری

زندگی گیاهی
اسم
vegetationزندگی گیاهی
vegetationنشو و نمای نباتی
vegetationنمویاهی

ترجمه آنلاین

پوشش گیاهی

مترادف

crops ، flora ، flowers ، grasses ، greenery ، herbage ، herbs ، plants ، saplings ، shrubs ، trees ، vegetables ، verdure

واژه‌های مشابه

vegetation cover

[آب و خاک] پوشش گیاهی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

vegetation stripe or vegetation or vegetation

[زمین شناسی] نوار پوشش گیاهی - الف) یک شکل یا نوع راه راه یا نواری جور نشده. ب) یک نوار جور شده که توسط پوشش گیاهی مشخص شده است. (سیگافوز. 1951).

دیکشنری انگلیسی به فارسی

normalized difference vegetation index or ndvi or ndvi

[زمین شناسی] شاخص نرمال شده تفاوت پوشش گیاهی(ndvi) روش پردازش تصویری که در تعیین وجود یا عدم وجود پوشش گیاهی کمک می کند . این شاخص از طریق تقسیم تفاوت مقادیر بین باندهای مادون قرمز نزدیک و م ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

revegetation

بازرویانش [مهندسی منابع طبیعی - شاخه حیات‌وحش] به‌وجود آوردن دوباره و توسعه پوشش گیاهی به‌طور مصنوعی

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش