معنی

حامل، بردار
سایر معانی: برداری، (ریاضی) بردار، وکتور، (جانور و به ویژه حشره ی ناقل بیماری) ناقل، واگیران، مسیر هواپیما، (نشان داده شده توسط قطب نما) گذرراه، vectorial هن، جهت، خط سیر، شعاع حامل، بوسیله برداررهبری کردن
[شیمی] بردار
[کامپیوتر] بردار
[برق و الکترونیک] بردار - بردار 1. در ناوبری، پیکانی که طول و زاویه درجه بندی شده ی آن ( نسبت به شمال ) نشان دهنده سرعت و جهت کشتی یا هواپیماست . 2. در ریاضیات، پیکان نشان دهنده نیرو و جهت 3. در برق پیکانی که مشخص کننده دامنه متغیر ( مثلاً ولتاژ، جریان، امپدانس ) و زاویه فاز آن است . 4. در علم کامپیوتر، توالی مرتبی از اعداد که مشخصه ها یا کمیت های فیزیکی را شبیه سازی می کنند.
[صنایع غذایی] ناقل : در میکروب شناسی به موجوداتی گفته میشود که قادر به انتقال عوامل بیماری زا از میزبانی به میزبان دیگر است.
[زمین شناسی] بردار، حامل ،کمیتی که دارای مقدار و جهت است. - به طور معمول اصطلاحی برای عرضه اطلاعات فضایی
[ریاضیات] بردار
[آمار] بردار

دیکشنری

بردار
اسم
vector, dope vector, resultantبردار
carrier, vehicle, bearer, vector, transport, conveyorحامل
path, route, way, direction, track, vectorمسیر
direction, orientation, sense, aim, sake, vectorجهت
trajectory, pathway, route, itinerary, course, vectorخط سیر
vectorخصیصه نما
vectorشعاع حامل
فعل
vectorبوسیله بردار رهبری کردن

ترجمه آنلاین

بردار

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.