کرسی، عسلی، مدفوع، عن، چارپایه، صندلی مستراح فرنگی، پیخال، ادرار کردن سایر معانی: (کارکردن مزاج) یکدست، سرگین، گه، چهارپایه، صندلی بی پشتی، رجوع شود به: footstool، مستراح، آبریزگاه، مبال، (گ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(کبوتر یا پرنده ای که برای جلب کبوتران یا پرندگان دیگر به کار می رود) مرغ دام، کبوتر دام، مرغ گیرانداز، خبررسان
جاسوس سایر معانی: pigeon stool کبوتر یا مره دام که بچوبی بندند
جلو گیری، بازداشت، ایست، سد سایر معانی: (لوله و غیره) گیر، گرفتگی، بندش، بندآمدگی، ایستش، توقف، وقفه، تعطیل، قطع، منع [فوتبال] جلوگیری کردن
ذخیره، انبار، مقدار زیاد، دکان، مخزن، فروشگاه، اندوخته، مغازه، اندوختن، ذخیره کردن، انبار کردن سایر معانی: انباشتن، انباردن، (از چیزی) پرکردن یا شدن، (در انبار) به امانت سپردن، با گاژ کردن، ...
گزارش، شرح، حکایت، داستان، روایت، موضوع، قصه، اشکوب، نقل سایر معانی: شایعه، ماجرا، قضیه، ماوقع، رویداد، شوخی، جوک (joke)، لطیفه، رجوع شود به: short story، طرح داستان، رشته ی داستان، (عامیانه ...
خیره، ستیزه جو، ستیزه گر، ستیز گر، سرکش، ستیز جو، معاند، خیره سر، کله شق، سر سخت، لجوج، سمج سایر معانی: مصمم، یک دنده، لجباز، خودرای، چشم سفید، سر سختانه، لجوجانه، مصممانه، مقاوم، دپرپای، دی ...
ساعی، مشتاق، زحمت کش، کوشا، بلیغ، درس خوان، جاهد، کتاب خوان سایر معانی: سختکوش، کاری، بژکول، مجدانه، با جد و جهد، مشتاقانه، با اشتیاق، وابسته به یا مشغول به تحصیل یا مطالعه، پژوهشی، پژوهشگرا ...
تحصیل، بررسی، مطالعه، اتاق مطالعه، غور وبررسی، موضوع تحصیلی، درس، مطالعه کردن، درس خواندن، اموختن، بررسی کردن، خواندن، فرا گرفتن، تحصیل کردن سایر معانی: پژوهش، تحقیق، آموزش، یادگیری، رشته ی ...
گیجی، حیرت زده کردن، بی حس کردن، گیج کردن، سراسیمه کردن سایر معانی: (مثلابا ضربه) بیهوش کردن، از هوش بردن، مدهوش کردن، از حال بردن، هاج و واج کردن، بهت زده کردن، مبهوت کردن، (صدای بلند یا ان ...
شگفت انگیز، گزاف، حیرت اور، بهت اور سایر معانی: منگ کننده، گیج کننده، بهت آور، حیرت انگیز، عجیب
گیج، مزخرف، احمق، کند ذهن، خیره سر، سبکسر، سفیه، خنگ، نفهم، دبنگ سایر معانی: کودن، کم هوش، دیرآموز، پخمه، خرفت، دخو، هالو، احمقانه، نابخردانه، ابلهانه، بی روح، کسل کننده، خسته کننده، واژه ی ...